10 فیلم درباره جنگ ویتنام که باید ببینید - هیو بلاگ

سفر به دل زیباترین منطقه آسیا را با تور ویتنام ارزان تجربه کنید و از شهرهای هوشی مین و هانوی ویتنام دیدن کنید.

این تفاوت و همچنین نبود هیچ دلیل موجهی که جامعه را راضی به ادامه خونریزی کند، باعث شد تا مخالفان بسیاری از نسل برآمده از آرمان های پس از جنگ دنیای دوم در مقابل آن بایستند؛ نسلی که دنیا را متفاوت از پیشینیانش می دید و نتیجه چسبیدن به چارچوب های زندگی پدرانش را هر روز در تلویزیون مقابل چشمانش نظاره می کرد.

جنگ ویتنام اولین جنگی بود که اخبار و تصاویرش هر روز در تلویزیون نشان داده می شد. اگر در گذشته برای هر فرد غیرنظامی آمریکایی دور از میدان نبرد، جنگ تصویری انتزاعی داشت که مردن در آن را به چیزی افتخارآفرین تبدیل می کرد، حال با نمایش چهره کریه آن بر قاب کوچک تلویزیون، هیچ چیز افتخارآمیزی در این نحوه مردن دیده نمی شد.

حال زمانی رسیده بود که هنرمند آمریکایی به این دیوانگی واکنش نشان دهد. اگر در فیلم های جنگی قدیمی تر، این جنون متعلق به آلمانی ها و ژاپنی ها بود و قهرمان آمریکایی در برابر آن می ایستاد و در خاتمه با برقراری صلح و بازگرداندن تمدن، میدان را ترک می کرد، اکنون فیلم هایی وجود داشت که این دیوانگی را نه در غیر خودی، بلکه در طرف خود جست وجو می کرد.

در بعضی از این فیلم ها، میل وصف ناپذیر به کشتن بر پرده ظاهر می گردد، در بعضی سربازان به ماشین کشتار تبدیل می شوند، در بعضی سربازان قربانی سیاست ورزی بالا دستی ها می شوند و در بعضی دیگر آثار جبران ناپذیر آن جنگ در داخل خاک آمریکا به هدف انتقاد فیلم ساز تبدیل می گردد.

مهم ترین فیلم های این دوران، کار فیلم سازانی بودند که میل دولت به مداخله و حضور در جنگ را در پرتو خطی مشی خشونت طلبی جامعه و نهادهایش می دیدند؛ خشونتی که از تقدیس آرمانی ناشی می شد که خود را نجات دهنده تمام دنیا می دید. در نهایت آنچه در سینما رخ داد فراوری فیلم هایی بود که جنگ را نه فقط در میدان نبرد یا دالان های تاریک سیاست، بلکه برخاسته از بطن خود زندگی جست وجو می کرد.

1. اینک آخرالزمان (Apocalypse Now)

• کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
• بازیگران: مارتین شین، مارلون براندو، رابرات دووال
• محصول: 1979
• امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.4 از 10
• امتیاز در راتن تومیتوز: 98٪

منتقدان بسیاری اینک آخرالزمان را بهترین فیلم جنگی تاریخ سینما می دانند. فرانسیس فورد کاپولا برای ساخت این ادیسه اسرارآمیزش، اقتباس از کتاب دل تاریکی نوشته جوزف کنراد را انتخاب کرد. کتابی که جنون نهفته در رشد قارچ گونه استعمار بریتانیا را نقد می کرد و داستان رازآمیزی برای روایت داشت که در دل جنگلی انبوه و تاریک، با بومیانی مسخ شده می گذشت.

کاپولا این داستان را گرفت و به جنگل های انبوه ویتنام برد تا با یک تیم بازیگری بی نظیر و حضور باشکوه مارلون براندو تصویری وحشتناک از ایستادن انسان مدرن لب دروازه آتشین جهنم ترسیم کند.

اینک آخرالزمان فراتر از یک فیلم مملو از سکانس های جنگی و هزارتویی برای کشف چگونگی گم شدن هویت یک تمدن در غبار تاریخ است؛ اینکه چگونه آدمی با گذر از دالان های تاریک وجودش و پذیرش تمام سایه های درونش به نبش قبر گذشته حیوانی خود دست می زند. فصل خاتمهی فیلم و بازی موش و گربه دو طیف ماجرا و خطابه های درخشان سرهنگ کورتز با بازی براندو، از بهترین سکانس های یک فیلم جنگی در تاریخ سینما ست.

کارگردانی بی نظیر کاپولا، فیلم برداری درخشان ویتوریو استورارو، تدوین بی نقص والتر مرچ و تماشای نماد تاریکی فیلم یعنی مارلون براندو با هیبتی مهیب و شکل حرف زدن تو دماغی، باعث شده تا فیلم هم محبوب منتقدان باشد و هم در دل مخاطبان سینما جا خوش کند.

به کاپیتان ویلارد از سوی سرویس اطلاعاتی دستور داده می گردد تا در عمق جنگل های ویتنام و کامبوج سفر کند و سرهنگ کورتز را که برای خود ارتشی خودمختار دست و پا نموده پیدا کند. او با تیمی از سربازان و به وسیله رودخانه راهی می گردد…

2. شکارچی گوزن (The Deer Hunter)

• کارگردان: مایکل چیمینو
• بازیگران: رابرت دنیرو، کریستوفر واکن، مریل استریپ
• محصول: 1978
• امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.1 از 10
• امتیاز در راتن تومیتوز: 92٪

کمتر فیلمی توأمان هم از دست رفتن آرزوهای یک نسل را در دل یکی از بحرانی ترین دوره های حیات اجتماعی/ سیاسی آمریکا چنین دقیق تصویر می نماید و هم خودباختگی یک نسل وا داده و تسلیم در برابر خیره سری های آرمانی عده ای سیاستمدار جنگ طلب را به تندی و برندگی به نقد می کشد.

زندگی روزانه عده ای جوان اهل تفریح و خوش گذرانی که چیزی جز لذت بردن از نیروی جوانی خود نمی خواهند، به بربریت جاری در یک جنگ بی فایده گره می خورد تا پاشیدگی بنیان جامعه، هزاران کیلومتر دورتر از میدان جنگ آن ها را به نسل سوخته تبدیل کند.

پاک باختگی آدمی در دل یک جنگ خونبار به شکلی نمادین در قالب یک بازی رولت روسی ریخته می گردد و در ادامه ماهیت پوچ چنین زندگی نکبت باری زیر پرسش قرار می گیرد. تک تک قهرمانان فیلم در چنین دنیای به دنبال راهی برای معنا کردن زندگی خود پس از جنگ می گردند و پس از رهایی، آرامشی در سرزمین پدری خود پیدا نمی نمایند.

تراژدی اصلی زمانی رقم می خورد که یکی از حلقه دوستان تمسخرزنان هم جنگ را به بازی می گیرد و هم نفس زندگی را. گویی حتی چیزی به قاطعیت مرگ هم زندگی را برایش معنا نمی نماید. شکارچی گوزن هم ملالت های سربازان قبل از اعزام به جنگ را به تصویر می کشد و هم مصیبت های حین جنگ و هم مصائب زندگی پس از آن را.

تیم بازیگری فیلم فوق العاده است. رابرت دنیرو، کریستوفر واکن، مریل استریپ، جان کازال و… در کنار یکی از نمادهای نسل عصیانگر فیلم سازان دهه هفتاد میلادی یعنی مایک چیمینو.

تعدادی کارگر جوان کارخانه پس از چند شب خوش گذرانی راهی ویتنام می شوند تا به ارتش بپیوندند. آن ها ناگهان خود را در محاصره عده ای جنگجوی ویتنامی می بینند و…

3. غلاف تمام فلزی (Full Metal Jacket)

• کارگردان: استنلی کوبریک
• بازیگران: لی ارمی، وینسنت دی انوفریو
• محصول: 1987
• امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.3 از 10
• امتیاز در راتن تومیتوز: 92٪

چگونه می توان از جوانی که چیزی جز یک زندگی معمولی نمی خواهد، یک ماشین کشتار بی عیب و نقص ساخت؟ جواب این سؤال را استنلی کوبریک در این اثر افشاگرانه خود در باب ماهیت نظامی گری می دهد.

تبدیل کردن عده ای جوان بی گناه به غلامان حلقه به گوش سیاستمداران و جنگ سالاران پشت پرده، آتشی می افروزد که دامان همه را می گیرد. تمام کوشش کوبریک در کنار نمایش بیهودگی و جنون پنهان در جنگ (مانند هر فیلم جنگی درخشان دیگری) صرف نمایش این مسخ شدگی آهسته اما پیوسته می گردد.

فرزندانی که طبق وعده های ناشی از رویای آمریکایی قرار بود آینده سازان خوشبخت آب و خاک مادری باشند، آماده می شوند تا رهسپار مسلخ شوند و زندگی معصومانه خود را برای همواره فراموش نمایند. کوبریک از این طریق به ذات خشونت نقب می زند و یقه خشونت ورزان را می چسبد.

غلاف تمام فلزی بهترین فیلمی است که معضلات روحی و روانی سربازان پیش از پیوستن به میدان نبرد را در همان پادگان آموزشی به تصویر می کشد. نیمه ابتدایی فیلم با وجود خشونت برهنه ای که دارد، جذاب ترین قسمت فیلم را به خود اختصاص داده است و وسواس همیشگی کوبریک در تصویرگری چرخه پنهان خشونت ذاتی انسان، تمام و کمال کار خود را انجام می دهد.

پادگان آموزشی ارتش. عده ای جوان تحت نظر یک فرمانده بی رحم آماده می شوند تا پس از گذراندن دوره آموزشی به میدان نبرد ملحق شوند. سختی این دوران اصلا آن چیزی نیست که آمادگی روبه رو شدن با آن را داشته باشند…

4. جوخه (Platoon)

• کارگردان: اولیور استون
• بازیگران: ویلم دفو، چارلی شین
• محصول: 1986
• امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.1 از 10
• امتیاز در راتن تومیتوز: 87٪

اولین قسمت سه گانه جنگ ویتنام به کارگردانی اولیور استون که با متولد چهارم ژوئیه و بهشت و زمین (heaven and earth) کامل می گردد.

اولیور اسیتون خودش عضو نیروی پیاده نظام ارتش ایالات متحده آمریکا در جنگ ویتنام بوده و از تجربیات خود برای ساخت این فیلم استفاده نموده است. او در سرتاسر کارنامه فیلم سازی خود طوری عمل نموده که انگار هیچ گاه ویتنام را فراموش ننموده است.

استون خشونت افسارگسیخته جنگ را بدون ملاحظات مرسوم چنین فیلم هایی، با واقع گرایی گریزناپذیری به تصویر می کشد و هر جا که لازم باشد مخاطب را از کشتارهای وحشیانه دلزده کند، از هیچ کوششی فروگذار نمی نماید.

تأثیر آرمان های پوسیده جامعه بر جوانان خام در این اثر استون در قالب پروپاگاندای گسترده دولت برای شرکت در جنگ و دوقطبی سازی خیر و شر شکل می گیرد و فیلم ساز نسل خمود پس از جنگ دنیای دوم را قربانی حضور بدون دلیل کشورش در آن سوی دنیا اعلام می نماید. جوخه سر سازگاری با هیچ سیاست میانه رویی را ندارد و ویرانی ناشی از حضور در میدان نبرد را بدون پرده پوشی و بسیار تند نقد می نماید.

این فیلم برخلاف بسیاری از آثار درخشان تاریخ سینما (از جمله بهترین های همین فهرست) از جنگ ویتنام دستاویزی نمی سازد تا ماهیت پوچ جنگ و درنده خویی بشر را در پهنه ای وسیع تر و به درازای کل تاریخ به باد انتقاد بگیرد بلکه برعکس، خود جنگ ویتنام با تمام مشخصاتش، نه بیشتر و نه کمتر به تصویر در می آید.

سربازی جوان داوطلبانه به جنگ می پیوندد. او تصور می نماید در حال خدمت به آرمان های کشورش است. اما جنگ خواب و خیالی دیگر برای او در سر دارد…

5. سپیده دم رهایی (Rescue Dawn)

• کارگردان: ورنر هرتسوگ
• بازیگران: کریستین بیل، استیو زان
• محصول: 2006
• امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.3 از 10
• امتیاز در راتن تومیتوز: 90٪

ورنر هرتسوگ برای به تصویر کشیدن هر ماجرایی، روشی متفاوت از دیگر فیلم سازان پیدا می نماید. او در سپیده دم رهایی ماجرای کوشش عده ای سرباز اسیر برای فرار از اردوگاه اسرا و دوام آوردن در دل یک جنگل انبوه را به طبیعت و غریزه بقای بشر و بی رحمی جهنم اطراف پیوند می زند. بی رحمی آمیخته با شفقت طبیعتی که او در مستندهای دو دهه اخیرش با موضوع طبیعت و تاریخ، سعی در نشان دادن آن دارد.

زندگی واقعی دیتر دنگلر خلبان آمریکایی، در دستان ورنر هرتسوگ تبدیل به داستانی از کوشش برای حفظ کرامت انسانی می گردد؛ گرچه شخصیت اصلی تا اوج خفت و خواری پیش می رود اما روحیه خود را در وسط این دیوانگی رو به افزایش حفظ می نماید تا راهی خلاف آمد قهرمان های دیگر این فهرست در پیش بگیرد.

در واقع سپیده دم رهایی بیش از آنکه فیلمی متعارف درباره جنگ ویتنام باشد، درامی شخصی در باب کند و کاو توان انسان برای کشف قدرت نه گفتن به ظلم و کوشش برای غلبه بر نیروهای ویرانگر طبیعت است.

کریستین بیل برای بازی در این فیلم 25 کیلوگرم از وزن خود کاست و ورنر هرتسوگ برای نمایش آنچه بر شخصیت او گذشته تا به این میزان از ستم دیدگی برسد، هیچ کم نذاشت.

دیتر دنگلر، خلبان جنگنده آمریکایی در اولین پرواز خود سقوط می نماید و در چنگال دشمن اسیر می گردد. او قصد ندارد مدتی طولانی در اسارتگاه بماند. بنابراین…

6. کشتزارهای مرگ (The Killing Fields)

• کارگردان: رولند جافی
• بازیگران: جان مالکوویچ، هاینک اس. انگور، سم واترستون
• محصول: 1984
• امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.8 از 10
• امتیاز در راتن تومیتوز: 93٪

جنگ ویتنام باعث شدت دریافت چند جنگ داخلی در جنوب شرقی آسیا و کشورهای هم مرز با ویتنام شد. یکی از این جنگ ها در کامبوج رخ داد که نتیجه آن پیروزی حزب سیاسی خِمِرهای سرخ و به قدرت رسیدن رهبر دیوانه آن ها یعنی پل پوت بود. او نزدیک به بیست وپنج درصد از مردم کشورش را در طول زمام داری خود به روش های مختلف از جمله ایجاد یک قحطی سراسری کشت.

کشتزارهای مرگ در دل چنین حماقتی روایت می گردد. آن هم از دید عده ای خبرنگار خارجی و مترجم آن ها که باید نماینده وجدان بیدار دنیای باشند و به اتفاقات جاری در این کشور واکنش نشان دهند. اما حجم جنایت ها به قدری زیاد است که تمامی آن ها در برابرش مانند مجسمه خشک می شوند و چاره ای جز کوشش برای پیدا کردن یک راه فرار نمی بینند.

تقابل میان وطن پرستی و نجات جان خود، نظامی گری کورکورانه و قضاوت بی طرفانه و از همه مهم ترحفظ شرافت انسانی در برابر کسب قدرت به هر نحوی، در جای جای فیلم قابل مشاهده است. خبرنگاران خارجی در این آتش رو به افزایش راهی برای فرار دارند اما آنچه خبرنگاران را آزار می دهد بی پناهی بومیان با توجه به بی خیالی جامعه دنیای ست.

آن آتش هر چه شعله ور گردد کشورهای دموکراتیک را چندان نگران نخواهد کرد و نمایش همین سمت تاریک سیاست بازی ست که فیلم را شایسته حضور در این لیست می نماید.

کامبوج سال 1947. خمرهای سرخ رفته رفته قدرت را در دست می گیرند. آن ها هر کسی را که مشکوک به نظر برسد یا مخالف خود بدانند، اعدام می نمایند. یک خبرنگار آمریکایی به همراه عده ای خبرنگار دیگر به یک اردوگاه نظامی برده می گردد تا شاهد اعدام مخالفان باشد. در این میان مترجم کامبوجی آن ها توسط خمرهای سرخ دستگیر می گردد…

7. تلفات جنگ (Casualties of War)

• کارگردان: برایان دی پالما
• بازیگران: مایکل جی. فاکس، شان پن
• محصول: 1989
• امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.1 از 10
• امتیاز در راتن تومیتوز: 83٪

برایان دی پالما از آن دسته فیلم سازانی است که در همه ژانرها طبع آزمایی نموده و سربلند بیرون آمده است. تلفات جنگ اشاره به سربازانی دارد که کورکورانه وعده های دروغین بالا دستی ها را پذیرفتند تا به قتلگاه خود بفرایند. آن ها از دید سیاستمداران تلفات اجتناب ناپذیری هستند که برای پیروزی نهایی و سیاست ورزی خود، چاره ای جز قربانی کردنشان نبود.

دیدگاه دی پالما این نیست. او خلاف این کوشش مذبوحانه سیاستمداران را اعلام می نماید تا این جوانان از همه جا بی خبر را نه تلفاتی اجتناب ناپذیر، بلکه ستم دیدگانی پشیمان از اعتماد به آن ها نشان دهد که دامانشان را خواهند گرفت. آنچه چنین نگاهی در پی دارد محکوم کردن تمام قد سیاستمداران به وسیله نشان دادن خاطرات یک سرباز بازگشته از جنگ است که همه خشونت طلبی مردان سیاست را عریان می نماید.

در ادامه جدال میان شرافت و پستی میان سربازان در قالب کوشش برای نجات جان یک دختر ویتنامی از یک سو و کشتن او از سویی دیگر نمایان می گردد اما داستان زمانی پیچیده می گردد که نجات کل سربازان به سرنوشت او گره می خورد؛ اینکه بی سر و صدا خود را نجات دهند یا با حفظ جان دختر درگیر مخمصه شوند.

سال 1974. سربازی به یاد می آورد که عده ای از هم قطارانش تحت حمله ویتنامی ها قرار گرفته اند. آنان یک عملیات تجسس برای نجات آن یگان در بند آماده می نمایند. اما…

8. متولد چهارم ژوئیه (Born on the Fourth of July)

• کارگردان: اولیور استون
• بازیگران: تام کروز، ویلم دفو
• محصول: 1989
• امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
• امتیاز در راتن تومیتوز: 85٪

اولیور استون دومین فیلم از سه گانه جنگ ویتنام خود را بر اساس کتاب زندگینامه ران کوویچ کهنه سرباز آن جنگ ساخته است. پس از ساخت جوخه و انتقاد صریح از وضع میدان نبرد، استون در این فیلم بستری فراهم می نماید تا وضع جامعه ای را که زندگی در آن سربازان را به سوی جنگ سوق داده، به باد انتقاد بگیرد.

او شرایط پیش آمده ناشی از جنگ را فرصت مناسبی برای بر هم زدن نظم گذشته می داند. پس به جای غر زدن و کنار کشیدن، از رشد روحیه انتقادگری در جامعه استفاده می نماید تا بخشی از کسانی باشد که مردم را به سمت تعالی پیش می برند.

شخصیت برگزیده او در این فیلم هم چنین انسانی است. آدمی زخم خورده از جنگ که پس از بازگشت کنار نمی نشیند تا سیاستمداران رنج های او را مصادره به مطلوب نمایند. او برای ساخت جامعه ای بهتر، جامعه ای که دیگر چنین فجایعی در خود نبیند، کوشش می نماید.

از سوی دیگر متولد چهارم ژوئیه شرایط مالی و اجتماعی کشوری را که به جنگ ویتنام تن داد، آنالیز می نماید؛ اینکه چگونه طبقه متوسط رو به پایین آمریکا فریب باورهای خودش را خورد و در نهایت هم چیزی جز سرخوردگی و از بین رفتن معصومیت نصیبش نشد.

گرچه تام کروز قبل از این فیلم با مارتین اسکورسیزی در رنگ پول (the color of money) همکاری نموده بود، اما این فیلم متولد چهارم ژوئیه بود که از او هنرپیشه ای ساخت که تنها متکی به چهره اش نیست و توان بازیگری هم دارد.

داستان از کودکی ران شروع می گردد. او پس از گذراندن دوران تحصیل آماده می گردد تا به تفنگداران نیروی دریایی بپیوندد و راهی جنگ ویتنام گردد…

9. 5 هم خون (Da 5 Bloods)

• کارگردان: اسپایک لی
• بازیگران: چادویک بوزمن، دلروی لیندو
• محصول: 2020
• امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.5 از 10
• امتیاز در راتن تومیتوز: 92٪

فیلمی پر از ارجاعات اجتماعی/ سیاسی که جنگ ویتنام را وسیله ای قرار می دهد تا به معضلات امروز جامعه آمریکا بپردازد. معضلاتی مانند نابرابری های نژادی (که دغدغه همیشگی اسپایک لی است) و میل به پیشرفت یک شبه اقتصدی و جا نماندن از نردبان ترقی در قالب جامعه سرمایه داری افسارگسیخته امروز.

اسپایک لی هیچ ابایی ندارد که اعلام کند فیلم هایش را برای بیان عقاید سیاسی خود می سازد نه برای ذات هنر. به همین دلیل هر جا که لازم باشد فرایند قصه گویی را متوقف می نماید تا شخصیت هایش اعتقادات سیاسی یا اجتماعی خود او را در قالب مونولوگی بلند بازگو نمایند.

چهار کهنه سرباز این فیلم نماد آدم های آرمان گرای نسل گذشته هستند که سرخوردگی ناشی از جنگ ویتنام از آن ها انسان هایی طماع و حریص ساخته که در ظاهر برای رفیق و مراد از دست رفته خود دل می سوزانند اما در واقع میلی جز کشف طلا و ثروت اندوزی ندارند. مدام دم از رفاقت می زنند اما آنچه بر آن ها در آمریکای پس از جنگ گذشته، محبتی میانشان باقی نگذاشته است.

فیلم 5 هم خون از همین جهت فیلم موفقی است؛ ترسیم تاریخ پس از جنگ ویتنام که در آن نه شعارهای سیاستمداران جنگ طلب باعث رشد و تعالی انسان شد و نه آرمان های افراد خوش قلب ضد جنگ. نتیجه برخورد این دو تفکر آدم هایی گمگشته است که رفاقت میان خود را با پول تاخت زده اند.

چهار کهنه سرباز آفریقایی- آمریکایی تبار پس از سال ها به ویتنام بازمی گردند تا هم محل دفن رهبر و رفیق سابق خود را پیدا نمایند و هم گنجینه ای را که در زمان جنگ پنهان نموده اند، بیابند…

10. ما سرباز بودیم (we were soldiers)

• کارگردان: رائول والاس
• بازیگران: مل گیبسون، سم الیوت
• محصول: 2002
• امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.2 از 10
• امتیاز در راتن تومیتوز: 63٪

این لیست کامل نمی شد مگر آنکه فیلمی در آن باشد که تنها به نبرد سربازان و دلاوری های آن ها بپردازد و سعی کند از شعارهای سیاسی یا چرایی شروع و خاتمه جنگ فاصله بگیرد. به عبارت دیگر باید فیلمی تمام جنگی و اکشن محور هم در این لیست قرار می گرفت. ما سرباز بودیم چنین فیلمی ست.

فیلمی به تمامی زیرمجموعه ژانر جنگی با تمام مختصاتش و روایتگر داستانی میهن پرستانه از زندگی سربازان که چونان قهرمانان سینمای کلاسیک مقابل دشمن تا بن دندان مسلح می ایستند و از هیچ فدارکاری و ایثاری برای نجات جان هم رزمان و کشور خود فروگذار نمی نمایند.

سازندگان فیلم تمام تمرکز خود را بر ساخت یک نبرد تمام عیار در یک بازه زمانی کوتاه و پر از صحنه های اکشن گذاشته اند و نگران این نیستند که آیا این جنگ به حق بود یا نه؟ یا مخالفان بسیاری در داخل خاک آمریکا داشت و باید به آن ها هم توجه کرد. در این فیلم دشمن جنگجویی وجود دارد که باید با آن مبارزه کرد.

از سوی دیگر فیلم تمام سربازان درگیر در جنگ را تبرئه می نماید. آنان نه قربانی هستند و نه فریب خورده بلکه به تمامی قهرمانانی زمینی هستند که راه نجات دنیا از شر کمونیسم را خوب بلدند. پس اگر میل دارید فیلمی ببینید که سراسر هیجان است و به تمامی در میدان نبرد می گذرد و پر از انفجار و درگیری ست، تماشایش را از دست ندهید.

یگانی به رهبری سرهنگ مور وظیفه دارند که به دره ای حمله نمایند. آن ها با شروع مأموریت و کمی پیشروی متوجه می شوند که در محاصره دو هزار نیروی دشمن قرار گرفته اند و باید از مهلکه بگریزند…